مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
همه اين تعبيرات قرآن و آيات ديگر به روشنى نشان مى دهد كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) همه جا سخن از «معاد جسمانى» مطرح مى كرد، و تعجّب مشركان كوتاه بين نيز از همين نظر بود، و چنان كه ديديم قرآن نمونه هايى از همين معاد جسمانى را كه در جهان گياهان و مانند آن به چشم مى خورد، براى آنها تشريح مى كند و آفرينش نخستين و قدرت خدا را شاهد مى آورد. بنابراين ممكن نيست كسى مسلمان باشد و كم ترين آگاهى از قرآن داشته باشد و معاد جسمانى را انكار كند، انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد. * * * شواهد عقلى از اين گذشته عقل مى گويد روح و بدن دو حقيقت جدا از هم نيستند در عين استقلال، ارتباط و پيوند با هم دارند، با هم پرورش مى يابند و با هم تكامل پيدا مى كنند، و مسلماً براى ادامه حيات جاويدان به يكديگر نيازمندند. اگر در دوران برزخ (فاصله ميان دنيا و آخرت) مدّتى از هم دور بمانند، براى هميشه اين امر امكان پذير نيست، همان گونه كه جسم بدون روح ناقص است، روح بدون جسم نيز نقصان دارد، روح فرمانده و عامل حركت است و بدن فرمانبر و ابزار كار، هيچ فرماندهى از فرمانبر و هيچ هنرمندى از ابزار كار بى نياز نيست. منتها روح در رستاخيز چون در سطحى بالاتر از اين جهان قرار مى گيرد به همان نسبت بايد جسم او نيز تكامل يابد، و چنين هم خواهد شد، يعنى جسم انسان در قيامت از فرسودگى و عيوب اين جهان و نقص ها و كمبودها خالى خواهد بود. به هر حال جسم و روح همزاد يكديگر و مكمل هم مى باشند، و معاد نمى تواند تنها جنبه روحانى يا جنبه جسمانى داشته باشد. به تعبير ديگر مطالعه در وضع پيدايش جسم و روح و ارتباط و پيوند آنها با يكديگر دليل روشنى است بر اين كه معاد بايد در هر دو جنبه صورت گيرد. از سوى ديگر قانون عدالت نيز مى گويد: بايد معاد در هر دو جنبه باشد، چه اين كه اگر انسان گناهى كرده با اين روح و جسم انجام داده، و اگر كار نيكى از او سر زده با اين روح و جسم بوده است، بنابر اين كيفر و پاداش او نيز بايد براى همين روح و جسم باشد كه اگر تنها جسم باز گردد يا تنها روح، قانون عدالت اجرا نشده است.
سؤالات پيرامون معاد جسمانى دانشمندان در اين جا سؤالات متعدّدى مطرح كرده اند كه طرح بعضى از آنها براى تكميل بحث ها لازم به نظر مى رسد: 1- طبق تحقيقات دانشمندان علوم طبيعى، بدن انسان در عرض عمر چندين بار عوض مى شود، درست به استخر آبى مى ماند كه از يك سو آب به آن وارد شود، و از سوى ديگر آهسته آهسته خارج گردد، بديهى است بعد از مدّتى تمام آب اين استخر عوض مى گردد. اين امر در مورد بدن انسان احتمالا در هر 7 سال يك بار صورت مى گيرد، بنابراين ما در طول عمرمان، چندين بار عوض مى شويم! اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه از ميان اين بدن ها كدام باز مى گردد؟ در پاسخ مى گوييم: آخرين بدن، همان گونه كه در آيات فوق خوانديم كه خداوند انسان ها را از همان استخوان هاى پوسيده و خاك شده آفرينش نو مى دهد، و مفهوم اين سخن آن است كه آخرين بدن باز مى گردد، همچنين برانگيخته شدن از قبرها مفهومش بازگشت آخرين بدن است. ولى نكته مهم اينجاست كه آخرين بدن آثار و خواص تمام بدن هايى را كه انسان در طول عمر دارد در خود حفظ مى كند. به تعبير ديگر: بدن هايى كه تدريجاً از بين مى روند تمام آثار و خواص و ويژگى هايى را كه دارند به بدن آينده منتقل مى سازند، بنابراين آخرين بدن وارث تمام صفات اين بدن هاست، و مى تواند طبق قانون عدالت ثواب و كيفر را پذيرا گردد. * * * 2- بعضى مى گويند هنگامى كه ما خاك شويم و ذرات ما جزء گياه يا ميوه اى گردد، و در نتيجه جزءِ بدن انسان ديگرى شود، در روز قيامت تكليف چه خواهد شد؟ (اين همان چيزى است كه در فلسفه و كلام به عنوان «شبهه آكل و مأكول» از آن ياد مى كنند) گرچه پاسخ اين سؤال بحث فراوانى دارد، ولى ما مى كوشيم در اين عبارت كوتاه به مقدار لازم و در اينجا بحث كنيم. در پاسخ اين سؤال مى گوييم مسلماً ذراتى كه از بدن يك انسان خاك شده و جزءِ بدن انسان ديگرى گرديده است به بدن نخستين باز مى گردد (آيات گذشته نيز به وضوح شاهد اين مدّعاست) تنها مشكلى كه در اينجا به نظر مى رسد اين است كه بدن دوّم ناقص مى شود. ولى بايد گفت ناقص نمى شود بلكه كوچك مى شود، چون اين ذرات در تمام بدن پراكنده شده بود هنگامى كه از آن گرفته شود به همان نسبت لاغر و كوچك مى گردد. بنابراين نه بدن اوّل از ميان مى رود و نه بدن دوّم، تنها چيزى كه در اينجا وجود دارد كوچك شدن بدن دوم است و اين هرگز مشكلى ايجاد نمى كند، زيرا مى دانيم به هنگام رستاخيز بدن هاى انسان ها تكامل مى يابد، و نقص ها و كمبودها برطرف مى شود، درست همان گونه كه يك كودك رشد مى كند، و يا انسان مجروحى گوشت نو بيرون مى آورد و شخصيّت او دگرگون نمى گردد، بدن هاى ناقص و كوچك در قيامت كه عالم كمال است به صورت كاملى محشور مى شود. و به اين ترتيب مشكلى در اين زمينه باقى نمى ماند (دقّت كنيد - براى توضيح بيشتر به كتاب معاد و جهان پس از مرگ مراجعه كنيد). * * *
1. سوره يس، آيه 51 و سوره قمر، آيه 7. 2. سوره سجده، آيه 10. 3. سوره عنكبوت، آيه 19. 4. سوره مؤمنون، آيه 35.
فكر كنيد و پاسخ دهيد 1- آيا زندگى انسان در رستاخيز از هر جهت شبيه اين دنياست؟ 2- آيا ما مى توانيم دقيقاً پاداش ها و كيفرهاى قيامت را در اين دنيا درك كنيم؟ 3- آيا نعمت هاى بهشتى و عذاب دوزخ تنها جنبه جسمانى دارد؟ 4- منظور از تجسم اعمال چيست و چگونه قرآن بر آن دلالت دارد؟ 5- عقيده بر تجسم اعمال چه مشكلاتى را در مبحث معاد پاسخ مى گويد؟ نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:معاد جسمانى و روحانى, ] [ 21:45 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |